خدا مرگم بده! چه لب‌های پر از خونی خدا مرگم بده! چه موهای پریشونی خدا مرگم بده! چه اوضاعی، چه مهمونی نه فرشی و نه چراغونی و نه سر دارم و نه سامونی به ما ها سر زدی؛ سر زده اومدی کو بدنت!؟ مگه پرزده اومدی بابا؛ نگو که کجا بودی بابا؛ همه‌جا با ما بودی بابا؛ زیر دست و پا بودی خدا صبرت بده! شده ناموست آواره خدا صبرت بده! دخترت بین بازاره خدا صبرت بده! به غارت رفته گوشواره نمونده گوشی و گوشواره بگو با عموم، شبم تاره سر تو خاکیه، خاکیه معجرا منو زدن مثه تک‌تک دخترا بابا؛ توو موج بلا بودم بابا؛ با نامحرما بودم بابا؛ من انگشت‌نما بودم خدا خیرش بده! سر من، عمّه آزرده خدا خیرش بده! به جای من، کتک خورده خدا خیرش بده! روزی صدّمرتبه مرده علم‌به‌دوش حرم بوده و تو هر کوچه، سپرم بوده حالا مراقب زخمای تازمه بیا که لحظه‌ی تشییع‌جنازمه بابا؛ چشمم خوب نمی‌بینه بابا؛ سیلی خوردم از کینه بابا؛ گوشم خیلی سنگینه